ای آفتاب گمشده!
ای آفتاب گمشده! امشب طلوع کن
از مشرق تجلی مذهب، طلوع کن
ای آخرین ستاره ی عاشق! چو آفتاب
با بال های سوخته یک شب طلوع کن
کشتند بی حضور تو جدت حسین را
ای خطبه ی شهادت زینب! طلوع کن
از هفت خط جام، عطش شعله می کشد
با باده های سرخ و لبالب طلوع کن
پر شد زمین ز فتنه ی شیطان و آل او
بر سفلگان پست مذبذب طلوع کن
امشب، غروب بوی غریبی نمی دهد
ای آفتاب گمشده! امشب طلوع کن (1) .
(1) عبدالجبار کاکایی.